شعر، موسیقی، داستان و ....

مطالب متنوع و جذاب

شعر، موسیقی، داستان و ....

مطالب متنوع و جذاب

دانلود آهنگ لری - توزه بازیگه - با صدای ایرج رحمان پور

دانلود آهنگ لری - توزه بازیگه - با صدای ایرج رحمان پور

همراه با متن ترانه و ترجمه فارسی اشعار

 

دانلــــــود آهنـــگ

 

متن ترانه و ترجمه فارسی اشعار

 

توز بازیگه

تُوز دِ بازیگه وریسا، چی روزِ رزمِ شکار

گرد و غبار از میدان بازی همانند روز تمرین شکار بلند شد

چوپی گیر صیادِ میدو میکُشه، هزار هزار

چوپی گیر، صیادِ میدان شده و با رقص سحرانگیزش هزاران نفر راشیفته خود کرده

ریت وا لام کو، ریت وا لام کو، بازنهِ دسمال حَریر

ای رقصنده ی دستمال حریر، به من نگاه کن

باد دِ بازیگه می پُرسه، نوم نِشون چوپی گیر

باد سراغ بازیگر را از میدان بازی می پرسد

سیت بیارم، سیت بیارم، دسمالیا کِه رنگ وِ رنگ

برایت می آورم، برایت می آورم، دستمالهای رنگارنگ

تو وناز چوپی بَوازی، غم درآ د دل تنگ

تا با ناز بازی کنی( برقصی) و غم را از دل تنگ بیرون کنی

باد سر خوشه که بئیره، دسشه د بال تو

باد از اینکه دستش را از دست تو بگیرد افتخار می کند

مرغ میکه، مشقِ پرواز، وا دَس ئو دَسمال تو

مرغ با دست و دستمال تو تمرین پرواز می کنند

توز دِ بازیگه وریسا، چی روزِ رزمِ شکار

گرد و غبار از میدان باز ی همانند روز تمرین شکار بلند شد

چوپی گیر، صیادِ میدو، میکُشه هِزار هِزار

چوپی گیر صیاد میدان شده و با رقص سحرانگیزش هزاران نفر راشیفته کرده

دَس و دَسمالَه تو داری، یا کِه داری سَرِ جَنگ

دستمال شادی است که تو داری، یا اینکه سر دشمنی داری؟

ضربِ شمشیرت چنونه، میتاونه دِلِ سَنگ

ضربه شمشیر عشقت، دلِ سنگدل ترین فرد را آب می کند

سیت بیارم سیت بیارم، دَسمالیاکه رَنگ و رَنگ

برایت می آورم، برایت می آورم، دستمالهای رنگارنگ

تو وناز چُوپی بَوازی، غم درآ دِ دلِ تنگ

تا با ناز بازی کنی( برقصی) و غم را از دل تنگ بیرون کنی

دانلود آهنگ لری - وری ریم - با صدای ایرج رحمان پور

دانلود آهنگ لری - وری ریم - با صدای ایرج رحمان پور

همراه با متن ترانه و ترجمه فارسی اشعار

 

دانلــــــود آهنـــگ

 

متن ترانه و ترجمه فارسی اشعار

 

وری ریم وری ریم

 بلند شو برویم، بلند شو برویم

وری ریم وری ریم، که وَختی نَمَنَه

بلند شو برویم، بلند شو برویم که دیگر زمانی باقی نمانده

شور شُوق رَتن و دنیا شیوه نه

شور و شوق رفتن، دنیا را به آشوب کشیده است

وری چِل سرو بُو، فالِ حافظ  وا کو

بلند شو چهل سرود  بخوان، بلند شو فال حافظ بینداز

بیسِ  پُشت دیوار، حُونه قومُ و خیشو

و پشت دیوار خانه قوم و خویشاوندان بایست

هَمَه تَش رَتن، می زِنَن و دامو

همه مردم آتش رفتن را دامن می زنند(به شدت در فکر رفتن هستند)

وری ریم  وری ریم، که وَختی نَمَنَه

بلند شو برویم، بلند شو برویم که دیگر زمانی باقی نمانده

شورو شُوق رتن و دنیا شیوه نه

شور و شوق رفتن، دنیا را به آشوب کشیده است

سِی کُو تُوز رتن د ِدنیا  وریسا

ببین گرد و غبار رفتن دوستان از زمین بلند شد

وری ری و را با، وری ری و را با

بلند شو رو به راه و آماده شو، بلند شو رو به راه  و آماده شو

سِه کو رَه و رَه ون، رفیقیته میحان

ببین راه و رهگذرانش، همسفر شدن با تو را می خواهند (دوست دارند).

وری تا که واردت، دِ شو بَگُوارِم

بلند شو تا همراه تو از شب عبور کنم

کویا ناهُماِرو و زونی ورارم

کوه های ناهموار را با زانوانم طی کنم

وری ریم وری ریم، که وَختی نَمَنَه

بلند شو برویم، بلند شو برویم که دیگر زمانی باقی نمانده

شورِ شوق رتن و دنیا شیوه نه

شور و شوق رفتن، دنیا را به آشوب کشیده است

وری چِِل سرو بو، فال حافظ وا کو

بلند شو چهل سرود  بخوان، بلند شو فال حافظ بینداز

بیسِ پُشتِ دیوار، حونَه قوم ئو خیشو

و پشت دیوار خانه قوم و خویشاوندان بایست

وری ریم وری ریم، که َوختی نَمَنَه

بلند شو برویم، بلند شو برویم که دیگر زمانی باقی نمانده

شورِ شوق رتن و دنیا شیوه نه

شور و شوق رفتن، دنیا را به آشوب کشیده است

دانلود آهنگ لری - دسمه بئیر - با صدای ایرج رحمان پور

دانلود آهنگ لری - دسمه بئیر - با صدای ایرج رحمان پور

همراه با متن ترانه و ترجمه فارسی اشعار

 

دانلــــــود آهنـــگ

 

متن ترانه و ترجمه فارسی اشعار

 

دسمه بئیر

دستم را بگیر

دسمه بئیر تا بکه گل دو تل حُشکِ دارِ درد

دستم را بگیر تا دو دستِ این تن رنجورم، نیرو بگیرند

تو چی میل زنه منه، چی خین دِ رگیام بَگَرد

تو بمانند شوق زنده ماندن، مثل خون در رگهایم جریان پیدا کن

شون بیار تا سر بنیم زار، بزنم سیر بگری ویام

شانه هایت را بیاور تا سر روی آنها بگذارم و سیر گریه کنم

ره بونم رو، رو د ِخین، وا چَنگ دِ چشیام

تا به وسیله چنگ، رودی از خون، از چشمهایم جاری کنم

باریه برف ئو زیه باد، بادِ بی رحمه طوفونی

برف آمده و بادی سخت و طوفانی شروع به وزیدن کرده است

شل شَکَت، می زنم زار، سر رَیا سرگردُونی

و من خسته و لنگان بر سر راه های سردرگمی زاری می کنم

گرم دَسِت، یادگاری، تش ئو تژگایا قدیمه

گرمای دستت خاطره و یادآور آتش و آتشگاه های قدیم است

مخمل صِدات نشونی، پیونی تونو نَسیمه

و نرمی صدایت، نشانه ای از پیوند تو و نسیم(برخورد نفس با تارهای صوتی)است

لاله داغ  ِد دل، اَقاقی خاموش

گل لاله پر داغ و گل اقاقی ساکت مانده

شقایق چاک چاک، بنوشه سی پوش

شقایق سینه اش از درد چاک چاک شده و گل بنفشه سیاه پوشیده

نه د دل آز، نه د لار جو، نه د پایام تاو رتن

نه میلی به رفتن دارم و نه توانایی رفتن، و نه پاهایم قوّت رفتن را دارند

دَسِمِه بئیر، تو بوحو سیم، بیتِ کوچِ، تا بئینیم خاو رَتن

دستم را بگیر و برایم تو رانه رفتن را زمزمه کن تا با هم، خواب رفتن را ببینیم