شعر، موسیقی، داستان و ....

مطالب متنوع و جذاب

شعر، موسیقی، داستان و ....

مطالب متنوع و جذاب

دانلود آهنگ لکی - دلارام - با صدای ایرج رحمان پور

دانلود آهنگ لکی - دلارام - با صدای ایرج رحمان پور

همراه با متن ترانه و ترجمه فارسی اشعار

 

دانلــــــود آهنـــگ

 

متن ترانه و ترجمه فارسی اشعار

 

دلارام

دَسَکَم بِگِر، بِناریم سَخته

دستم را بگیر که سربالایی سختی در پیش داریم

سره بنارِ هماری تخته

بالاتر از این سربالایی، به سرزمین های همواری می رسیم

شُعله مونگ دیمه و سَر کلااوان

شعله ماه را بر سر تپه ها دیده ام

لِیل و دلگیری مَچو و باوان

ماه نیست، بلکه لیلی است که با دلگیری به خانه پدرش می رود

دَسَکَم بِگر بِنارم دیره، سِر اَ بناره خوشِه انگیره

دستم را بگیر که سر بالایی طولانی در پیش است و بعد از این سربالایی خوشه های انگور است

دل ها و تمای، دلارامه وه

دل  در آرزوی دیدن دلآرام است

گاگا مَمِرم، گاهی مامَه وه

گاهی می میرم و گاهی زنده می شوم

دَسَکَم بِگِر یه دَس دَنگ نِیری، طاقت و تونای، روژِ تنگ، نیری

دستم را بگیر که یک دست صدا و طاقت و توانایی روز تنگی را ندارد

هر وَخت بالاکَت موینم ژَ دور، غم و پِژاره کُل مَچو ژه ویر

وقتی که قامتت را از دور می بینم، تمام غم هایم از یاد می روند

دِ کُجانت دَس بئیرم، وِ کُجانت دل بَوَنِم روزگاره، مه و ِحالت بگریوم یا بَخَنَم

ای روزگار من از کجایت دست بگیرم و به چه چیزی از تو دل ببندم، نمیدانم به حالت بخندم یا گریه کنم

دَسکم بِگِر، بِیَرمَه مالَکَت، بِکَم و میمان تنیا خالَکَت

دستم را بگیر و مرا به خانه ات ببر و مرا میهمان آن تکخال صورتت کن

خاوه مرگم بو، کی دیرم خاوان، نه مه خاو دیرم نه تافه اوان

خواب مرگم باشه(اگر می خواهم بخوابم خدا کند که بمیرم) من هرگز خواب ندارم، نه من و نه جریان تند آب رودخانه ها هیچکدام خواب نداریم

دانلود آهنگ لری - مه صداته می شناسم - با صدای ایرج رحمان پور

دانلود آهنگ لری - مه صداته می شناسم - با صدای ایرج رحمان پور

همراه با متن ترانه و ترجمه فارسی اشعار

 

دانلــــــود آهنـــگ

 

متن ترانه و ترجمه فارسی اشعار

مه صداته می شناسم

صدایت را می شناسم

وختی دو کِشماتِ ظُلمات، کِه کَسی وا کَس دیار نی

وقتی در دلِ تاریکی و سکوت سرد زمان که  همه با هم غریبند

تونی ئو تنیاییِ تو، خُت میکی وا خُت پژاره

تویی با تنهایی هایت، با خودت آهنگ های غمگین ترنم می کنی

دو غریوسونِ خاموش، مِه صِداته می شناسم

و من در آن غریبستانِ خاموش، صدای تو را می شناسم

وَختی کِه دِ بُنه شوگار، دَنگِ غریوی میایه

وقتی که در عمقِ تاریکیِ شب صدای غریبی می آید

خُت وا خاو حرف خُتی، دَسِ دل سوز نادیاره

تنها خودت پژواک صدای خودت هستی و هیچ شخص دلسوزی پیدا نیست

بونگ برزِ بی صدایی، گریویاته می شناسم

فریاد بلند گریه های بی صدایت را می شنوم

وَختی کِه دِ پیچِ کیچه، میای وا دیار حُونَه

وقتی که در پیچ کوچه به نزدیک خانه می رسی

پُر دِ شَرمَه دَس حالیت، حونه پُر دِ اِنتظارَه

تو شرمنده از دستِ خالیت هستی درحالی که اهل منزل انتظار دستی پر از تو می کِشند

سوزِ سازِ سر و زیرِه، حَنجِریاته می شناسم

و آن سوزِ ساز حنجره ی سر به زیر را می شناسم

شاعرِ دلتنگِ تنیا، چُو تَرِ نیم سوزِ تژگاه، چقیاته، پوقیاته

ای شاعر تنها و دلتنگ و ای چوب نیم سوز اجاق، صدای سوختنت را می شناسم

سری که اَزگِل نشینه، سری که اَسِر میواره

و آن سری را که داغدار و اشک بار است، می شناسم

دَفترِ اَنو نِشونِ، شِعریاته می شناسم

دفتر تو رانه هایت را که نشان از غم و اندوه دارد، می شناسم

وَختی می ری نمیایی، گیرِ گَرداویی دِ کُنجی

وقتی که می روی و برنمی گردی، می دانم که در گوشه ای گرفتار گردابی شده ای

تونی ئو دیوار ئو دیوار، جا پایات پُر دِ بناره

تویی و دیوار و دیوارِ، رد پایت پر از بلندیست

دُو بی کِشِ شهرِ کشمات، مِه صداته می شناسم

و من در سکوت این شهر خاموش، صدایت را می شناسم

دانلود آهنگ لری - باد پریشو خاطر- با صدای ایرج رحمان پور

دانلود آهنگ لری - باد پریشو خاطر- با صدای ایرج رحمان پور

همراه با متن ترانه و ترجمه فارسی اشعار

 

دانلــــــود آهنـــگ

 

متن ترانه و ترجمه فارسی اشعار

 

باد پریشو خاطر (از آلبوم گل آتش)

بیا باد پریشو خاطرِ دلتنگ، تو دلتنگ و مه هم دلتنگ

ای باد پریشان خاطر و دلتنگ بیا چون هم تو دلتنگ هستی و هم من

مه اَنوه وارِ ایواریا، دِ لالسونِ شهر سَنگ

من اندوهگین غروب ها در سکوت این شهر سنگی هستم

تو شَکَتِ گُذر دُو شَهر، که ژاری دِش موحونه بیت بد آهنگ

تو خسته ی گذر از آن شهری هستی که فقر در آن سرود بد آهنگی را می نوازد

هوار ای داد هی بیداد، هَنی بو زلف سوخته، دِت میایه باد

ای داد و ای بیداد، ای باد هنوز هم بوی گیسوان سوخته می دهی

هَنی هم دو دسِ روشن، بلیزِ خینِ گرمینِه، میکه فریاد

هنوز هم از آن دو دست روشن که بلندای خونی گرم را فریاد می زند

هوار ای داد هی بیداد، هنی بو زلفِ سوخته، دِت میایه باد

ای داد و ای بیداد، ای باد هنوز هم بوی گیسوان سوخته می دهی

هَنی هم دُو گُلِ اَزگل، دو چش انتظارِ تر

هنوز هم از گرمای اخگر آتش و از آن چشمهای خیسِ انتظار

دُو داغ نَنگ، و پِشنی مُلک ناآباد

دو داغ ننگ (فقر و خودسوزی) که بر پیشانی سرزمین های نا آباد هست

هوار ای داد هی بیداد، هَنی بو زلفِ سوخته، دِت میایه باد

ای داد و ای بیداد، ای باد هنوز هم بوی گیسوان سوخته می دهی

هَنی هم لُرسو دلتنگ، هنی هم دیلرو غَمبار

هنوز هم لرستان دلتنگ و دهلران غمگین و غمبار است

خَوَر به باد، نیایه میرِ نوروز، که ناره طاقت دیدار

ای باد خبر بده تا میرِ نوروزی نیاید، زیرا طاقت دیدن این وضعیت را ندارد

هوار ای داد هی بیداد، هَنی بو زلفِ سُوخته، دِت میایه باد

ای داد و ای بیداد، ای باد هنوز هم بوی گیسوان سوخته می دهی