شعر، موسیقی، داستان و ....

مطالب متنوع و جذاب

شعر، موسیقی، داستان و ....

مطالب متنوع و جذاب

دانلود فایل صوتی - محمدحسین شهریار- داغ لاله

دانلود فایل صوتی - محمدحسین شهریار- داغ لاله

دانلـــود کنید

داغ لاله

بیداد رفت لاله بر باد رفته را

یا رب خزان چه بود بهار شکفته را

هر لاله ای که از دل این خاکدان دمید

نو کرد داغ ماتم یاران رفته را

جز در صفای اشک دلم وا نمی شود

باران به دامن است هوای گرفته را

وای ای مه دو هفته چه جای محاق بود

آخر محاق نیست که ماه دو هفته را

برخیز لاله بند گلوبند خود بتاب

آورده ام به دیده گهرهای سفته را

ای کاش ناله های چو من بلبلی حزین

بیدار کردی آن گل در خاک خفته را

گر سوزد استخوان جوانان شگفت نیست

تب موم سازد آهن و پولاد تفته را

گردون برات خوش دلی کس نخوانده است

اینجا همیشه رد و نکول است سفته را

این گوژپشت تیر قدان راست تر زند

چندین کمین نکرده کمان های چفته را

یارب چها به سینه این خاکدان در است

کس نیست واقف این همه راز نهفته را

راه عدم نرفت کس از رهروان خاک

چون رفت خواهی این همه راه نرفته را

لب دوخت هر کرا که بدو راز گفت دهر

تا باز نشنود ز کس این راز گفته را

لعلی نسفت کلک درافشان شهریار

در رشته چون کشم در و لعل نسفته را

محمدحسین شهریار

دانلود فایل صوتی - محمدحسین شهریار- در راه زندگانی

دانلود فایل صوتی - محمدحسین شهریار- در راه زندگانی

دانلـــود کنید

در راه زندگانی

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را

نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را

کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم

به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را

به یاد یار دیرین کاروان گم کرده رامانم

که شب در خواب بیند همرهان کاروانی را

بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی

چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را

چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی

که در کامم به زهرآلود شهد شادمانی را

سخن با من نمی گوئی الا ای همزبان دل

خدایا با که گویم شکوه بی همزبانی را

نسیم زلف جانان کو که چون برگ خزان دیده

به پای سرو خود دارم هوای جانفشانی را

به چشم آسمانی گردشی داری بلای جان

خدا را بر مگردان این بلای آسمانی را

نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتن

که از آب بقا جویند عمر جاودانی را

محمدحسین شهریار

دانلود فایل صوتی - محمدحسین شهریار- مناجات = همای رحمت

دانلود فایل صوتی - محمدحسین شهریار- مناجات = همای رحمت

دانلـــود کنید

مناجات(همای رحمت)

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

که به ماسوا فکندی همه سایه ی هما را

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین

به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند

چو علی گرفته باشد سر چشمه ی بقا را

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ

به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

برو ای گدای مسکین در خانه علی زن

که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من

چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا

به جز از علی که آرد پسری ابوالعجائب

که علم کند به عالم شهدای کربلا را

چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان

چو علی که می تواند که بسر برد وفا را

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت

متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را

به دو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت

که ز کوی او غباری به من آر توتیا را

به امید آن که شاید برسد به خاک پایت

چه پیام ها سپردم همه سوز دل صبا را

چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان

که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم

که لسان غیب خوش تر بنوازد این نوا را

همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

به پیام آشنائی بنوازد آشنا را

ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب

غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا

محمدحسین شهریار