شعر، موسیقی، داستان و ....

مطالب متنوع و جذاب

شعر، موسیقی، داستان و ....

مطالب متنوع و جذاب

دانلود فایل صوتی - محمدحسین شهریار- جمع و تفریق

دانلود فایل صوتی - محمدحسین شهریار- جمع و تفریق

دانلـــود کنید

جمع و تفریق

ای گل به شکر آنکه در این بوستان گلی

خوش دار خاطری ز خزان دیده بلبلی

فردا که رهزنان دی از راه می رسند

نه بلبلی به جای گذارند و نه گلی

دیشب در انتظار تو جانم به لب رسید

امشب بیا که نیست به فردا تقبلی

گلچین گشوده دست تطاول خدای را

ای گل به هر نسیم نشاید تمایلی

خورسید و مه دو کفه شاهین عبرتند

بنگر که نیست طبع فلک را تعادلی

گردون ز جمع ما همه تفریق می کند

با این حساب باز نماند تفاضلی

عمر منت مجال تغافل نمی دهد

مشنو که هست شرط محبت تغافلی

ای باغبان که سوختی از قهرم آشیان

روزی ببینمت که نه سروی نه سنبلی

حالی خوش است کام حریفان به دور جام

گر دور روزگار نیابد تحولی

تا ساز در کف تو و سوزی به دل مراست

دستی به هم خوش است در آفاق غلغلی

یارب که دور دردکشان بر دوام باد

چندان که هست دور فلک را تسلسلی

گر دوستان به علم و هنر تکیه کرده اند

ما را هنر نداده خدا جز توکلی

عاشق به کار خویش تعلل چرا کند

گردون به کار فتنه ندارد تعللی

شکرانه تفضل حسنت خدای را

با شهریار عاشق شیدا تفضلی

محمدحسین شهریار

دانلود فایل صوتی - محمدحسین شهریار- جلوه جلال

دانلود فایل صوتی - محمدحسین شهریار- جلوه جلال

جلوه جلال

شب است و چشم من و شمع اشکبارانند

مگر به ماتم پروانه سوگوارانند

چه می کند بدو چشمم شب فراق تو ماه

که این ستاره شماران ستاره بارانند

مرا ز سبز خط و چشم مستش آید یاد

در این بهار که بر سبزه میگسارانند

به رنگ لعل تو ای گل پیاله های شراب

چو لاله بر لب نوشین جویبارانند

به غیر من که بهارم به باغ عارض توست

جهانیان همه سرگرم نوبهارانند

بیا که لاله رخان لاله ها به دامن ها

چو گل شکفته به دامان کوهسارانند

نوای مرغ حزینی چو من چه خواهد بود

که بلبلان تو در هر چمن هزارانند

پیاده را چه به چوگان عشق و گوی مراد

که مات عرصه حسن تو شهسوارنند

تو چون نسیم گذرکن به عاشقان و ببین

که همچو برگ خزانت چه جان نثارانند

به کشت سوختگان آبی ای سحاب کرم

که تشنگان همه در انتظار بارانند

مرا به وعده دوزخ مساز از او نومید

که کافران به نعیمش امیدوارانند

جمال رحمت او جلوه می دهم به گناه

که جلوه گاه جلالش گناهکارانند

تو بندگی بگزین شهریار بر در دوست

که بندگان در دوست شهریارانند

محمدحسین شهریار

دانلود فایل صوتی - محمدحسین شهریار- جلوه جانانه

دانلود فایل صوتی - محمدحسین شهریار- جلوه جانانه

جلوه جانانه

شمعی فروخت چهره که پروانه ی تو بود

عقلی درید پرده که دیوانه ی تو بود

خم فلک که چون مه و مهرش پیاله هاست

خود جرعه نوش گردش پیمانه ی تو بود

پیرخرد که منع جوانان کند ز می

تابود خود سبو کش میخانه ی تو بود

خوان نعیم و خرمن انبوه نه سپهر

ته سفره خوار ریزش انبانه ی تو بود

تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل

هر جا گذشت جلوه جانانه ی تو بود

دوشم که راه خواب زد افسون چشم تو

مرغان باغ را به لب افسانه ی تو بود

هدهد گرفت رشته صحبت به دلکشی

بازش سخن ز زلف تو و شانه ی تو بود

برخاست مرغ همتم از تنگنای خاک

کورا هوای دام تو و دانه ی تو بود

بیگانه شد به غیر تو هر آشنای راز

هر چند آشنا همه بیگانه ی تو بود

همسایه گفت کز سر شب دوش شهریار

تا بانک صبح ناله مستانه ی تو بود

محمدحسین شهریار