داستان و حکایت

داستان و حکایت

حکایت هایی از ملانصیرالدین

حکایت هایی از عبید زاکانی

حکایت هایی از مــولــوی

حکایت هایی از سعدی

حکایت های کوتاه

داستان های کوتاه

در زیر باران

زیر باران بیا قدم بزنیم
حرف نشنیده ای به هم بزنیم
نو بگوییم و نو بیندیشیم
عادت کهنه را به هم بزنیم
و زباران کمی بیاموزیم
که بباریم و حرف کم بزنیم
کم بباریم اگر، ولی همه جا
عالمی را به چهره نم بزنیم
چتر را تا کنیم و خیس شویم
لحظه ای پشت پا به غم بزنیم
سخن از عشق خود بخود زیباست
سخن عاشقانه ای به هم بزنیم
قلم زندگی به دست دل است
زندگی را بیا رقم بزنیم
«سالکم» قطره ها در انتظار تواند
زیر باران بیا قدم بزنیم

مجتبی کاشانی

راز عشق

راز عشق

بی پـرده راز گویـم: در عشق طاقتــی نیست

فریاد مال عشق است، در من لیاقتـی نیست

دیشب ز کوی یـــاران، جانـــا خبر چنیــن شـد

چون قصه ی من و دل، شرح حماقتی نیست