از پیش من هرگز نرو، من بی تو تنها می شوم
با حرف هر بیگانه ای، رسوای رسوا می شوم
گم می شوم در چشم تو، تا یک نظر بر من کنی
با یک نگاهت نازنین، من باز پیدا می شوم
من قطره ام دریای من، گم گشته ام در ساحلت
با اینکه ناچیزم ولی، من با تو دریا می شوم
من شوکت و ملک جهان، هرگز نمی خواهم ولی
تا تو نگاهم می کنی، سلطان دنیا می شوم
معنا ندارم بی تو من، در دفتر و دیوان دل
اما چو اسمت می رسد، شیدای شیدا می شوم
وقتی تو باشی پیش من، چیزی نمی خواهد دلم
از پیش من هرگز نرو، من بی تو تنها می شوم
دعوتم کن به خیابان تنت تا به جنون مست کن آینه را، غرق تماشا بشود تو زبردستی و عاشق کش پیمانه پرست باز کن دکمه ی پیراهن و بانو بکشان
فارغ از زندگی و هرچه در او هست مرا
لا ابالی و کمی بد تر از این پست مرا
کور کن راه فرارم نشود رَست مرا
فرض کن مثل خودت مست زبردست مرا
داخل ِ معرکه و کوچه ای بن بست مرا