شعر، موسیقی، داستان و ....

مطالب متنوع و جذاب

شعر، موسیقی، داستان و ....

مطالب متنوع و جذاب

دانلود صوتی - پروین اعتصامی - بی آرزو

دانلود صوتی - پروین اعتصامی - بی آرزو

دانلـــود کنید

بی آرزو

به غاری تیره، درویشی دمی خفت

دران خفتن، به او گنجی چنین گفت

که من گنجم، چو خاکم پست مشمار

مرا زین خاکدان تیره بردار

بس است این انزوا و خاکساری

کشیدن رنج و کردن بردباری

شکستن خاطری در سینه‌ای تنگ

نهادن گوهر و برداشتن سنگ

فشردن در تنی، پاکیزه جانی

همایی را فکندن استخوانی

بنام زندگی هر لحظه مردن

به جای آب و نان، خونابه خوردن

به خشت آسودن و بر خاک خفتن

شدن خاکستر و آتش نهفتن

ترا زین پس نخواهد بود رنجی

که دادت آسمان، بی رنج گنجی

ببر زین گوهر و زر، دامنی چند

بخر پاتابه و پیراهنی چند

برای خود مهیا کن سرایی

چراغی، موزه‌ای، فرشی، قبایی

بگفت ای دوست، ما را حاصل از گنج

نخواهد بود غیر از محنت و رنج

چو می باید فکند این پشته از پشت

زر و گوهر چه یک دامن چه یک مشت

ترا بهتر که جوید نام جویی

که ما را نیست در دل آرزویی

مرا افتادگی آزادگی داد

نیفتاد آنکه مانند من افتاد

چو ما بستیم دیو آز را دست

چه غم گر دیو گردون دست ما بست

چو شد هر گنج را ماری نگهدار

نه این گنجینه می خواهم، نه آن مار

نهان در خانهٔ دل، رهزنانند

که دائم در کمین عقل و جانند

چو زر گردید اندر خانه بسیار

گهی دزد از در آید، گه ز دیوار

سبکباران سبک رفتند ازین کوی

نکردند این گل پر خار را بوی

ز تن زان کاستم کاز جان نکاهم

چو هیچم نیست، هیچ از کس نخواهم

فسون دیو، بی تاثیر خوشتر

عدوی نفس، در زنجیر خوشتر

هراس راه و بیم رهزنم نیست

که دیناری به دست و دامنم نیست

پروین اعتصامی

 

دانلود صوتی - پروین اعتصامی - بهای نیکی

دانلود صوتی - پروین اعتصامی - بهای نیکی

دانلـــود کنید

بهای نیکی

بزرگی داد یک درهم گدا را

که هنگام دعا یاد آر ما را

یکی خندید و گفت این درهم خرد

نمی‌ارزید این بیع و شرا را

روان پاک را آلوده مپسند

حجاب دل مکن روی و ریا را

مکن هرگز به طاعت خودنمائی

بران زین خانه، نفس خودنما را

بزن دزدان راه عقل را راه

مطیع خویش کن حرص و هوی را

چه دادی جز یکی درهم که خواهی

بهشت و نعمت ارض و سما را

مشو گر ره شناسی، پیرو آز

که گمراهیست راه، این پیشوا را

نشاید خواست از درویش پاداش

نباید کشت، احسان و عطا را

صفای باغ هستی، نیک کاریست

چه رونق، باغ بی رنگ و صفا را

به نومیدی، در شفقت گشودن

بس است امید رحمت، پارسا را

تو نیکی کن به مسکین و تهیدست

که نیکی، خود سبب گردد دعا را

از آن بزمت چنین کردند روشن

که بخشی نور، بزم بی ضیا را

از آن بازوت را دادند نیرو

که گیری دست هر بی دست و پا را

از آن معنی پزشکت کرد گردون

که بشناسی ز هم درد و دوا را

مشو خودبین، که نیکی با فقیران

نخستین فرض بودست اغنیا را

ز محتاجان خبر گیر، ای که داری

چراغ دولت و گنج غنا را

به وقت بخشش و انفاق، پروین

نباید داشت در دل جز خدا را

پروین اعتصامی

 

دانلود صوتی - پروین اعتصامی - بهای جوانی

دانلود صوتی - پروین اعتصامی - بهای جوانی

دانلـــود کنید

بهای جوانی

خمید نرگس پژمرده‌ای ز انده و شرم

چو دید جلوه ی گل های بوستانی را

فکند بر گل خودروی دیده ی امید

نهفته گفت بدو این غم نهانی را

که بر نکرده سر از خاک، در بسیط زمین

شدم نشانه بلاهای آسمانی را

مرا به سفره ی خالی زمانه مهمان کرد

ندیده چشم کس اینگونه میهمانی را

طبیب باد صبا را بگوی از ره مهر

که تا دوا کند این درد ناگهانی را

ز کاردانی دیروز من چه سود امروز

چو کار نیست، چه تاثیر کاردانی را

به چشم خیره ی ایام هر چه خیره شدم

ندید دیده ی من روی مهربانی را

من از صبا و چمن بدگمان نمی گشتم

زمانه در دلم افکند بدگمانی را

چنان خوشند گل و ارغوان که پنداری

خریده‌اند همه ملک شادمانی را

شکستم و نشد آگاه باغبان قضا

نخوانده بود مگر درس باغبانی را

به من جوانی خود را به سیم و زر بفروش

که زر و سیم کلید است کامرانی را

جواب داد که آئین روزگار این است

بسی بلند و پستی است زندگانی را

به کس نداد توانائی این سپهر بلند

که از پیش نفرستاد ناتوانی را

هنوز تازه رسیدی و اوستاد فلک

نگفته بهر تو اسرار باستانی را

در آن مکان که جوانی دمی و عمر شبی است

بخیره می طلبی عمر جاودانی را

نهان هر گل و بهر سبزه‌ای دو صد معنی است

به جز زمانه نداند کس این معانی را

ز گنج وقت، نوائی ببر که شبرو دهر

به رایگان برد این گنج رایگانی را

ز رنگ سرخ گل ارغوان مشو دلتنگ

خزان سیه کند آن روی ارغوانی را

گرانبهاست گل اندر چمن ولی مشتاب

بدل کنند به ارزانی این گرانی را

زمانه بر تن ریحان و لاله و نسرین

بسی دریده قباهای پرنیانی را

من و تو را ببرد دزد چرخ پیر، از آنک

ز دزد خواسته بودیم پاسبانی را

چمن چگونه رهد ز آفت دی و بهمن

صبا چه چاره کند باد مهرگانی را

تو زر و سیم نگهدار کاندرین بازار

به سیم و زر نخریده است کس جوانی را

پروین اعتصامی