مجموعه حکایت هایی از سعدی - باب دوم - در اخلاق پارسایان
حکایت اعتراض به همنشینى گیاه با گل و پاسخ گیاه
حکایت سیرت زیبا بهتر از صورت زیبا
حکایت صبر و تحمل در برابر نااهلان
حکایت کمترین نشانه برادران با صفا
حکایت پند گرفتن از گفتار واعظان
حکایت دستور براى رفع مزاحمت مردم
حکایت گرسنه را نان تهى، کوفته است
حکایت پارسا یعنى وارسته از دلبستگى به دنیا
حکایت تباه شدن عابد بر اثر زرق و برق دنیا
حکایت غم نان و عیال، عامل بازدارى از سیر در عالم معنى
حکایت دیدار به اندازه موجب محبت بیشتر است
حکایت با نیکى کردنت عیب جو را شرمنده ساز
حکایت اعتراض به عابد بى خبر از عشق
حکایت ادب را از بى ادبان آموختم
حکایت عابد ریاکار و مرگ نکبت بار او
حکایت بهشتى شدن شاه و دوزخى شدن پارسا
حکایت پرهیز از اظهار نیاز در نزد دشمن
حکایت کرامت آوازه خوان ناخوش آواز
حکایت شکر به خاطر گناه نکردن ، نه به خاطر مصیبت
حکایت تلاش براى رسیدن به کعبه مقصود
حکایت خوابیدن بهتر از عیبجویى است