شعر، موسیقی، داستان و ....

مطالب متنوع و جذاب

شعر، موسیقی، داستان و ....

مطالب متنوع و جذاب

رباعیات خیام

رباعی شماره ۱۳

ای دل چو زمانه می کند غمناکت

ناگه برود ز تن روان پاکت

بر سبزه نشین و خوش بزی روزی چند

زان پیش که سبزه بر دمد از خاکت

 

رباعی شماره ۱۴

این بحر وجود آمده بیرون ز نهفت

کس نیست که این گوهر تحقیق بسفت

هر کس سخنی از سر سودا گفتند

زآن روی که هست کس نمی داند گفت

 

رباعی شماره ۱۵

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است

در بند سر زلف نگاری بوده‌ است

این دسته که بر گردن او می بینی

دستی ا‌ست که بر گردن یاری بوده‌ است

حکیم عمر خیام

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد