هدیه چشمان تـــو
ترنم باران را نثار چشمانت می کنم نازنینم
تـا شبنمــی شود بر سرخی گــونــه هایت
و داغی بوسه ام را به پیشانی ات به یادگار می گذارم
بوسه ای را به دستهایت هدیه می کنم که تا عمر داری مرا از خاطر نبری
من و تــــو
می شنوم صدای عشق
را از لا به لای نوازش های پر مهر تو
می شنوی صدای محبتم
را از سوی بوسه های پر از عشق من؟