شعر، موسیقی، داستان و ....

مطالب متنوع و جذاب

شعر، موسیقی، داستان و ....

مطالب متنوع و جذاب

رباعیات خیام

رباعی شماره ۲۸

چون نیست حقیقت و یقین اندر دست

نتوان به امید شک همه عمر نشست

هان تا ننهیم جام می از کف دست

در بی خبری مرد چه هشیار و چه مست

 

رباعی شماره ۲۹

چون نیست ز هر چه هست جز باد بدست

چون هست بهرچه هست نقصان و شکست

انگار که هرچه هست در عالم نیست

پندار که هرچه نیست در عالم هست

 

رباعی شماره ۳۰

خاکی که به زیر پای هر نادانی است

کفّ صنمیّ و چهرهٔ جانانی است

هر خشت که بر کنگرهٔ ایوانی است

انگشت وزیر یا سر سلطانی است

حکیم عمر خیام

رباعیات خیام

رباعی شماره ۲۵

چون بلبل مست راه در بستان یافت

روی گل و جام باده را خندان یافت

آمد به زبان حال در گوشم گفت

دریاب که عمر رفته را نتوان یافت

 

رباعی شماره ۲۶

چون چرخ به کام یک خردمند نگشت

خواهی تو فلک هفت شمار خواهی هشت

چون باید مرد و آرزوها همه هشت

چه مور خورد به گور و چه گرگ به دشت

 

رباعی شماره ۲۷

چون لاله به نوروز قدح گیر به دست

با لاله‌رخی اگر تو را فرصت هست

می نوش به خرمی که این چرخ کهن

ناگاه تو را چو خاک گرداند پست

حکیم عمر خیام

رباعیات خیام

رباعی شماره ۲۲

ترکیب پیاله‌ای که درهم پیوست

بشکستن آن روا نمی دارد مست

چندین سر و پای نازنین از سر و دست

از مهر که پیوست و به کین که شکست

 

رباعی شماره ۲۳

ترکیب طبایع چو به کام تو دمی است

رو شاد بزی اگرچه بر تو ستمی است

با اهل خرد باش که اصل تن تو

گردی و نسیمی و غباری و دمی است

 

رباعی شماره ۲۴

چون ابر به نوروز رخ لاله بشست

برخیز و به جام باده کن عزم درست

کاین سبزه که امروز تماشاگه توست

فردا همه از خاک تو برخواهد رست

حکیم عمر خیام