دانلود صوتی - پروین اعتصامی - بهای جوانی
بهای جوانی
خمید نرگس پژمردهای ز انده و شرم
چو دید جلوه ی گل های بوستانی را
فکند بر گل خودروی دیده ی امید
نهفته گفت بدو این غم نهانی را
که بر نکرده سر از خاک، در بسیط زمین
شدم نشانه بلاهای آسمانی را
مرا به سفره ی خالی زمانه مهمان کرد
ندیده چشم کس اینگونه میهمانی را
طبیب باد صبا را بگوی از ره مهر
که تا دوا کند این درد ناگهانی را
ز کاردانی دیروز من چه سود امروز
چو کار نیست، چه تاثیر کاردانی را
به چشم خیره ی ایام هر چه خیره شدم
ندید دیده ی من روی مهربانی را
من از صبا و چمن بدگمان نمی گشتم
زمانه در دلم افکند بدگمانی را
چنان خوشند گل و ارغوان که پنداری
خریدهاند همه ملک شادمانی را
شکستم و نشد آگاه باغبان قضا
نخوانده بود مگر درس باغبانی را
به من جوانی خود را به سیم و زر بفروش
که زر و سیم کلید است کامرانی را
جواب داد که آئین روزگار این است
بسی بلند و پستی است زندگانی را
به کس نداد توانائی این سپهر بلند
که از پیش نفرستاد ناتوانی را
هنوز تازه رسیدی و اوستاد فلک
نگفته بهر تو اسرار باستانی را
در آن مکان که جوانی دمی و عمر شبی است
بخیره می طلبی عمر جاودانی را
نهان هر گل و بهر سبزهای دو صد معنی است
به جز زمانه نداند کس این معانی را
ز گنج وقت، نوائی ببر که شبرو دهر
به رایگان برد این گنج رایگانی را
ز رنگ سرخ گل ارغوان مشو دلتنگ
خزان سیه کند آن روی ارغوانی را
گرانبهاست گل اندر چمن ولی مشتاب
بدل کنند به ارزانی این گرانی را
زمانه بر تن ریحان و لاله و نسرین
بسی دریده قباهای پرنیانی را
من و تو را ببرد دزد چرخ پیر، از آنک
ز دزد خواسته بودیم پاسبانی را
چمن چگونه رهد ز آفت دی و بهمن
صبا چه چاره کند باد مهرگانی را
تو زر و سیم نگهدار کاندرین بازار
به سیم و زر نخریده است کس جوانی را
پروین اعتصامی
thank you so much














































































































































































