شعر، موسیقی، داستان و ....

مطالب متنوع و جذاب

شعر، موسیقی، داستان و ....

مطالب متنوع و جذاب

دانلود آهنگ لری - بازیگر- با صدای ایرج رحمان پور

دانلود آهنگ لری - بازیگر- با صدای ایرج رحمان پور

همراه با متن ترانه و ترجمه فارسی اشعار

 

دانلــــــود آهنـــگ

 

متن ترانه و ترجمه فارسی اشعار

بازیگر

شو گِرِتم شَل و شَکَت، دِ محالِ خُم غریوم

شب تن خسته مرا فرا گرفت در حالی که در سرزمین خودم احساس غربت می کنم

دُوسِ بازیگه کُجایی، تا بوم میهمون بازیت

ای دوست میدان بازی( رقص) کجایی تا میهمان تماشای رقصت شوم

سَردمَه، یخ کرده تَژگام، خاکِ سرد دِش، می زنه موج

سردم شده و آتشگاهم یخ کرده و خاکستر سرد در آن موج می زند

وری تا تَژگام بلیز با، وا بادِ دامون بازیت

برخیز تا با بادی که از دامانت در اثر بازی بلند می شود، آتش آتشگاهم را روشن کند

دردیام سخت و سنگینَن، آز رتن نی دِ پایام

دردهایم گران و سخت است و توانایی رفتن در پاهایم نیست

بیا تا کویا کِه دَردِم،  بِئیری وا شون بازیت

بیا تا سنگینی دردم که مثل کوه می باشد، را به دوش بازیت بگیری

دخترونِ خاو ئو بیار، خیال ملوَنی دارَن

دختو ران نا بالغ و نیمه هوشیار، آرزوی گردنبند دارند

زَرگَریا بی تا بتاشَن، دَسوَن و مِلوَن و پاوَن، وا دُر گرون بازیت

به زرگرها بگویید تا با گوهر های گران قیمت بازیت بسازند، دستبند و گردنبند و پابند

پَریا کُچکِ غَمبار، د بَنِ دیویا اسیرن

پری های کوچک و غمگین در بند دیوها اسیر گشته اند

دُو ایواره تنگلاتی وا زِره زنجیریاشو، چَش و رَه شُوَه خون بازیت

در آن غروب غمگین در حالی که صدای زنجیرهایشان بسته به پایشان به گوش می رسد، چشم براه شبیخون بازی ات هستند

دِ بُنِ اَنویا مَردِم، نِشِسَه رُوسَمی دلتَنگ

در اعماق غم و اندوهِ مردم، رستم دلتنگ نشسته است

وری تا رَخش دِر بیایه، دِ کمین نابراری

برخیر تا در این کمین نابرابری رخش در بیاید

سوارش دوری وراره، دِ مینِ میدون بازیت

تا سوار آن در میدان بازیت دوری بزند

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد