دانلود فایل صوتی - محمدحسین شهریار- جلوه جانانه
جلوه جانانه
شمعی فروخت چهره که پروانه ی تو بود
عقلی درید پرده که دیوانه ی تو بود
خم فلک که چون مه و مهرش پیاله هاست
خود جرعه نوش گردش پیمانه ی تو بود
پیرخرد که منع جوانان کند ز می
تابود خود سبو کش میخانه ی تو بود
خوان نعیم و خرمن انبوه نه سپهر
ته سفره خوار ریزش انبانه ی تو بود
تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل
هر جا گذشت جلوه جانانه ی تو بود
دوشم که راه خواب زد افسون چشم تو
مرغان باغ را به لب افسانه ی تو بود
هدهد گرفت رشته صحبت به دلکشی
بازش سخن ز زلف تو و شانه ی تو بود
برخاست مرغ همتم از تنگنای خاک
کورا هوای دام تو و دانه ی تو بود
بیگانه شد به غیر تو هر آشنای راز
هر چند آشنا همه بیگانه ی تو بود
همسایه گفت کز سر شب دوش شهریار
تا بانک صبح ناله مستانه ی تو بود
محمدحسین شهریار